شرح موضوعی نهج البلاغه
درس بیست و دوم
پایبندی به تعهدات
انسان از آنجا که انسان است و موجودی اجتماعی و دارای پیوندهای اجتماعی است؛ در بندِ مجموعه ای از تعهدات انسانی و اجتماعی قرار دارد. هرچه انسانیت انسان، قوی تر و فطرت الهی اش شکوفاتر باشد، پایبندی او به تعهداتش مستجکم تر است . هرچه انسان به مراتب بالاتری از انسانیت دست یابد و از کمال عقلی بیشتری بهره مند شود به عهد و پیمان ،تعهدات خویش پایبندترمیگردد .بنیاد زندگی انسانی و رفتار دینی، بر پایبندی به تعهدات الهی انسانی و اجتماعی است و تزلزل در این کمال انسانی همه چیز را متزلزل بلکه ویران می سازد حضرت علی علیه السلام در سخنی راهگشا فرمودند:
«أصلُ الدِّينِ أداءُ الأمانَةِ و الوَفاءُ بِالعُهُودِ»(حکمت۳۳۳)
«بنیان دینداری امانت را به جا آوردن و پایبندی به تعهدات است »
آنچه سلامت انسان و جامعه را تأمین میکند، پایبندی به تعهدات است این ویژگی به عنوان مهمترین وسیله صیانت فرد و جامعه باید مورد توجه قرار گیرد. امیرالمومنین علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر درباره وفای به عهد -مهمترین استوانه روابط انسانی و اجتماعی- فرموده اند:
«فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ، مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ. وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ(نامه۵۳)»
«در میان واجبات الهی هیچ موضوعی همانند وفای به عهد میان مردم جهان و تمام اختلافاتی که دارند مورد اتفاق نیست حتی مشرکان آن زمان جاهلیت -علاوه بر مسلمانان- آن را مراعات می کردند؛ زیرا عواقب پیمانشکنی را آزموده بودند .»
با شکسته شدن امانتداری و سست شدن پایداری به تعهدات، اصلی ترین اسباب بقای جوامع از دست میرود؛ و مردمان در طول تاریخ زندگی اجتماعی خود، جدای از دعوت فطری و حکمی عقلائی، به تجربه دریافته اند که هیچ چیز برای سلامت و بقای جوامع به اندازه پایبندی به تعهدات اهمیت ندارد.
هر چه انسان از رشد بیشتری بهره مند شود، ایستادگی اش بر عهد و پیمان، محکم تر می گردد در نگاه حضرت علی علیه السلام پایبندی به عهد و پیمان چنان است که خداوند جز آن را نمی پذیرد:
«إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لاَ يَقْبَلُ إِلاَّ اَلْعَمَلَ اَلصَّالِحَ وَ لاَ يَتَقَبَّلُ اَللَّهُ إِلاَّ بِالْوَفَاءِ بِالشُّرُوطِ وَ اَلْعُهُودِ» «کافی ج ۱ ص ۱۸۲»
«خدای متعال چیزی جز عمل صالح را از بندگان می پذیرد و جز وفای به عهد و پیمان ها را قبول نمی کند»
زندگی این جهان، عرصه آزمونی برای کسب کمالات انسانی است و رشد و تعالی آدمی در گرو میزان دستیابی به این کمالات؛ کمالاتی که هم به صورت و سیرت زندگی این جهان رنگ زیبایی؛ نیکویی و خوبی می زند، و هم سعادت زندگی ابدی را تأمین می نماید.
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَىعَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ(مائده/۱)»
«ای اهل ایمان، (هر عهد که با خدا و خلق بستید) به عهد و پیمان خود وفا کنید (و بدانید) بهائم بسته زبان برای شما حلال گردید جز آنچه (بعداً) برایتان تلاوت خواهد شد و جز آن صیدی که بر شما در حال احرام حلال نیست. همانا خدا به هر چه خواهد حکم کند.»
كلمهى «بَهِيمَةُ» در اينجا به معناى چهارپا و اعم از «انعام» است، «انعام» به گاو و شتر و گوسفند مىگويند و «بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ» كه سه بار در قرآن آمده به معناى حلال بودن گوشت اين چهارپايان است.. «تفسير مجمعالبيان». امام صادق عليه السلام فرمودند: مراد از «بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ»، جنين حيوان ذبح شده است كه تزكيهى مادرش، تزكيهى او نيز به شمار مىرود. « كافى، ج ۶، ص ۲۳۴.» مرحوم فيض در تفسير صافى مىفرمايد: «ممكن است اين روايت بيان مصداق پنهان آن باشد و يا اينكه از شكم مادر به آنها «بهيمة» گفته مىشود، بنابراين منافاتى با تعميم ندارد». « قاموس القرآن جلد ۲ – صفحه ۲۲۹»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«لا دين لمن لا عهد له» «جامع الاخبار ج۱، ص۷۴»
«كسى كه وفا ندارد، دين ندارد. »
آرى، اگر به پيمانها عمل نشود، اساس جامعه واعتماد عمومى بهم مىريزد وهرج ومرج پيش مىآيد.
قرآن، وفاى به پيمان حتّى با مشركان را لازم مىداند، «فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ» « اشاره دارد كه ايمان، ضامن وفاى به عهد و پيمانهاست. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» و طبق حديثى از امام صادق عليه السلام وفاى به پيمان فاجران هم لازم است.
بر اساس روايتى ديگر، اگر يك مسلمان حتّى با اشاره، به دشمن كافر امان داد، بر ديگر مسلمانان رعايت اين پيمان اشارهاى، الزامى است.
كتب آسمانى، عهد خداوند هستند و بايد به آنها وفادار بود، عهد قديم (تورات)، عهد جديد (انجيل) و عهد اخير (قرآن). در حديث مىخوانيم: «القرآن عهد اللّه»
۱- يكى از پيمانهاى الهى، توجّه به احكام حلال وحرام در خوردنىهاست. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ»
۲- اسلام، هم به مسائل اجتماعى و هم به مسائل اقتصادى توجّه دارد. (وفاى به عهد، مسئلهى اجتماعى و اقتصادى وبهرهگيرى از حيوانات، از مسائل اقتصادى است.) «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ»
۳– مصرف گوشت گاو، شتر و گوسفندى كه مرده يا خفّه و … شده باشند، حرام است. «إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ»
۴- همهى چهارپايان حلال نيستند. «إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ» (بنابر اينكه جمله، مربوط به انواع چهارپايان باشد.)
۵- براى حفظ حرمت احرام بايد كمى هم محروميّت چشيد و از شكار، چشم پوشيد. «غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
۶- عمل به محرّمات احرام، از جمله موارد وفاى به عهد و پيمان با خداست. أَوْفُوا بِالْعُقُودِ … غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
۷- احرام، عهد و پيمان با خداوند است. أَوْفُوا بِالْعُقُودِ … وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
۸- احرام، حالتى خاص و ويژه و داراى احترام است. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»